جدول جو
جدول جو

معنی سر اندرزدن - جستجوی لغت در جدول جو

سر اندرزدن
(مِ لَ / ل گَ تَ)
کنایه از پنهان شدن باشد از ترس و بیم. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از سر در گریبان فروبردن. متفکر و متحیر بودن. (برهان). سر در گریبان بردن از حیرت و فکرت. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ زَ دَ / دِ)
پنهان شونده از بیم:
او چو شیری به یکی گوشۀ کشتی بنشست
من سراندرزن و بیرون زن همچون روباه.
انوری
لغت نامه دهخدا